گلایدر خانوادگی محبوب من به کمک نیاز داشت.
طی چند سال گذشته، از طریق مصاحبه با افرادی که کار میکنند، بازدید از نمایشگاههای مختلف، گوش دادن به سخنرانیهای فنی و گشت و گذار در مغازهها، درباره جنبه های مختلف تولید مطالبی آموخته ام. هنگامی که سال گذشته برای اولین بار به عنوان ویراستار مجله Products Finishing انتخاب شدم، یکی از اولین کارهایی که قصد داشتم انجام دهم، برگزاری سمینار درباره رنگ پودری و کسب تجربه عملی جهت درک بهتر این موضوع بود. اما متأسفانه سر و کله ویروس کووید پیدا شد و این دوره آموزشی لغو شد. امیدوارم با بهتر شدن اوضاع فرصتهای بیشتری را برای آموزش دست اول به دست آورم.
در این بین، من یک تجربه شخصی دیگری داشتم که باعث شد برخی از مطالبی که درباره آنان تحقیق کرده و مینویسم به خانه من نزدیک شود. من تعدادی صندلی فضای باز رنگ شده داشتم. شاید این صندلی مورد زیاد مهمی به نظر نیاید، اما این صندلی برای من بسیار مهم بود.
وقتی چند سال قبل پدربزرگ من از دنیا رفت، پدرم و خواهرم و من مسئولیت نظافت منزل وی را بر عهده گرفتیم. پدرم پرسید که آیا هر کدام از ما چیزی از وسایل این خانه را برای خود میخواهیم؟ من به سرعت وسیله خودم را انتخاب کردم: گلایدر پدربزرگ که همیشه در ایوان جلوی خانه بود. من در تمام سالهای زندگیام روی آن گلایدر که به رنگ سبز آووکادویی بود، نشستم و بالا میرفتم. به یاد دارم که بعد از ظهرها در گلایدر مینشستم و با مادربزرگم صحبت میکردم. در یک تابستان در این گلایدر نشستم و از آنجا جنگ روزانه 25 مرغ مگس خوار را در یک ظرف غذای پلاستیکی پر از آب قند تماشا کردم. در فصل تعطیلات، این گلایدر به عنوان حامل اره، طناب و ابزار و مواد مختلف برای کمک به فروش درختان کریسمس استفاده میشد، زیرا حیاط خانه پدربزرگ من به عنوان یک خرده فروشی برای درختان مزرعه پدرم بود. پدربزرگ من عاشق نشستن در ایوان جلویی بود و درباره تمامی اتومبیلهایی که از آنجا عبور میکردند مطالب زیادی مینوشت – و هر وقت در کنار او مینشستم او در آن گلایدر بود. میتوان گفت که این پاراگلایدر همراه همیشگی پدربزرگ من بوده است.
در این چند سال، این گلایدر کمرنگ شده در ایوان جلوی خانه من قرار داشت. هر زمان در آن مینشستم، لکه های زنگ زدگی را مشاهده میکردم یا صدای باز شدن قطعات آن را میشنیدم. گاهی اوقات به قسمت نشیمن آن نگاه میکردم و فکر میکردم که گلایدر محبوب چه مدت دیگر سالم خواهد ماند. آیا این گلایدر تابحال رنگ شده است؟ اگر بخواهم قطعات آن را از هم جدا کنم، آیا این گلایدر از بین خواهد رفت؟
همسرم نیز در صدد تعمیر پوشش صندلیهایش بود، بنابراین سرانجام تصمیم گرفتیم که آن را تعمیر کنیم. به دلیل تعلق خاطری که به این گلایدر داشتیم، میخواستیم مطمئن شویم که این تعمیر به درستی انجام میشود. به همین دلیل ما به PowderWerx رفتیم. PowderWerx مغازهای بود که به تازگی از مونرو در اوهایو به سین سیناتی نقل مکان کرده بود. ناتان تامپسون، رئیس PowderWerx با خوشحالی تمامی تجهیزات و تاسیسات از جمله اتاقک پودر، اتاق پاشش رنگ، و کوره پخت را به من نشان داد. او برنامه های توسعه ای خود را نیز توضیح داد و گفت که ممکن است روزی یک خط آندکاری را نیز راه اندازی کند. ناتان قطعات مختلف اتومبیل و طوقه های پوشرنگ شده را به عنوان نمونه به من نشان داد. من بعد از دیدن برخی از کارهای آنها، از حالت قدیمی و زنگ زده گلایدرم کمی خجالت کشیدم. ناتان به من کمک کرد گلایدر را با وانت بار از خانه به بیرون بیاورم. با اینکه کمی نگران گلایدر زنگ زده خود بودم که از فرایند حرارت جان سالم به در برد، به ناتان اعتماد کردم. ناتان به من گفت که وسایل خرابتر از این گلایدر نیز دیده است و ما گلایدر را به داخل مغازه بردیم.
کار کردن در این شرایط خنده دار بود. در همان زمانی که من به محل زندگی پدرم که واکسیناسیون خود را علیه ویروس کووید نهایی کرده بود رفتم، ناتان در حال کار بر روی وسایل ما بود. بیش از یک سال بود که به آنجا نرفته بودم. اکنون یک خانواده خوب صاحب خانه پدربزرگ من که هنوز همانجا درست در پایین جاده خانه پدر من است، هستند. ما در آن سفر چندین بار از کنار آن رد شدیم و من به ایوان نگاه کردم و به یاد پدربزرگم افتادم. ناتان با من تماس گرفت و گفت که گلایدر من آماده است و هر زمان که به شهر برگشتیم، میتوانم آن را به خانه ببرم.
این بسیار عالی است.
“شما دوستان عزیز هم می توانید از خدمات مجموعه رنگ پودری تهران برای رنگ کردن قطعات خود بهره مند شوید.”
